دو ماه پیش زنگ زد. گفت بیا یه وبلاگ بزن. گفتم وبلاگ چیه؟! گفت یه چیزی تو مایه های نوشابه! گفتم یه موقع پپسی کولا! نباشه. آخه می گن اسراییله. تازه گازش هم معده رو اذیت می کنه. گفت: نه، خیالت راحت.ساخت وطنه!. گفتم یه موقع مثل سمند نباشه که بعدش بگن ساخت وطن نبوده!
عصبانی شد و گفت: بیا کمکم دیگه.دست تنهام. گفتم: مگه داری بنایی می کنی؟! گفت: آره. گفتم کجا؟ گفت قبرستون. گفتم: خدا بد نده. اونجا چرا؟
گفت دارم یه قبر سه طبقه درست می کنم. گفتم برای کی ها؟ گفت: برای منافق ها و فتنه گرها...
گفتم: خدا قوتت بده و اینچنین شد که من بعد از دو ماه، تبدیل شدم به یه وبلاگ نویس ریز نویس.
پس شما قبر بکن ما هم خاک میریزیم!
رفیق حواست باشه داری خاک می ریزی، فشار بهت نیاد
محسن جان منظورتو واضح بگو!